معنی فارسی reinjuring
B1آسیب زدن دوباره به یک منطقه آسیبدیده در حال حاضر.
The act of causing an injury to recur.
- VERB
example
معنی(example):
او با هر قدمی که برمیدارد، مچ پایش را دوباره آسیب میزند.
مثال:
He is reinjuring his ankle with every step he takes.
معنی(example):
آسیب مجدد میتواند اگر در حین بهبودی مراقبت لازم انجام نشود، رخ دهد.
مثال:
Reinjuring can occur if proper care is not taken during recovery.
معنی فارسی کلمه reinjuring
:
آسیب زدن دوباره به یک منطقه آسیبدیده در حال حاضر.