معنی فارسی reinless

B2

بدون یال به معنای عدم وجود مهار یا کنترلی است که به فرد یا چیزی اجازه می‌دهد آزادانه عمل کند.

Without reins; lacking control or restraint.

example
معنی(example):

اسب بدون یال بود و به طور آزاد در میدان می‌دوید.

مثال:

The horse was reinless and galloped freely across the field.

معنی(example):

با رویکرد بدون یال، آن‌ها به اکتشاف خلاقیت خود بدون محدودیت پرداختند.

مثال:

With a reinless approach, they explored their creativity without limits.

معنی فارسی کلمه reinless

: معنی reinless به فارسی

بدون یال به معنای عدم وجود مهار یا کنترلی است که به فرد یا چیزی اجازه می‌دهد آزادانه عمل کند.