معنی فارسی reinstall
B1نصب مجدد یک نرم‌افزار یا سیستم برای حل مشکل یا به‌روزرسانی.
To install something again, typically software or a system.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
Reinstallation
مثال:
I tried removing and reinstalling the software, but the reinstall failed.
verb
معنی(verb):
To install again.
example
معنی(example):
اگر برنامه کار نمی کند، ممکن است نیاز به نصب دوباره داشته باشید.
مثال:
If the program is not working, you may need to reinstall it.
معنی(example):
او تصمیم گرفت که سیستم عامل را برای عملکرد بهتر دوباره نصب کند.
مثال:
He decided to reinstall the operating system for better performance.
معنی فارسی کلمه reinstall
:
نصب مجدد یک نرم‌افزار یا سیستم برای حل مشکل یا به‌روزرسانی.
