معنی فارسی reinstation
B1دوباره راهاندازی، فرآیند بازیابی و تنظیم مجدد یک خدمت یا سیستم.
The act of restoring a service or system to its previous operational state.
- NOUN
example
معنی(example):
دوباره راهاندازی خدمات، اعتماد مشتریان را دوباره به دست آورد.
مثال:
The reinstation of the service restored customer trust.
معنی(example):
پس از دوباره راهاندازی، سیستم طبق انتظار کار کرد.
مثال:
After reinstation, the system functioned as intended.
معنی فارسی کلمه reinstation
:
دوباره راهاندازی، فرآیند بازیابی و تنظیم مجدد یک خدمت یا سیستم.