معنی فارسی reinstructed
B1دوباره آموزش دیده یا راهنمایی شده
Having been instructed again.
- VERB
example
معنی(example):
قبل از شروع کار، دوباره در مورد پروتکلهای ایمنی آموزش دیدند.
مثال:
They were reinstructed on safety protocols before starting the job.
معنی(example):
بعد از اشتباه، او دوباره در مورد پیروی دقیق از دستورالعملها آموزش دید.
مثال:
After the mistake, he was reinstructed to follow the guidelines carefully.
معنی فارسی کلمه reinstructed
:
دوباره آموزش دیده یا راهنمایی شده