معنی فارسی reinterrogates

B1

عملیه بازجویی مجدد از جانب یک افسر یا محقق.

The act of questioning someone again to clarify or confirm details.

example
معنی(example):

افسر بازجویی کنندگان مظنونان را دوباره برای تأیید مدارک خود انجام می‌دهد.

مثال:

The officer reinterrogates suspects to confirm their alibis.

معنی(example):

او اغلب بیماران را دوباره مورد بازجویی قرار می‌دهد تا تشخیص‌های دقیق‌تری بگیرد.

مثال:

She often reinterrogates patients for more accurate diagnoses.

معنی فارسی کلمه reinterrogates

: معنی reinterrogates به فارسی

عملیه بازجویی مجدد از جانب یک افسر یا محقق.