معنی فارسی reinterrogation
B1فرایند یا عمل دوباره مورد بازجویی قرار دادن یک فرد.
The act of questioning someone again, often used in legal or investigative contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
بازجویی مجدد از مظنون عدم تطابقهایی در داستان او را نشان داد.
مثال:
The reinterrogation of the suspect revealed inconsistencies in his story.
معنی(example):
پلیس بازجویی مجدد را برای اوایل هفته آینده برنامهریزی کرد.
مثال:
The police scheduled a reinterrogation for the early next week.
معنی فارسی کلمه reinterrogation
:
فرایند یا عمل دوباره مورد بازجویی قرار دادن یک فرد.