معنی فارسی reinterrupt

B1

دوباره قطع کردن صحبت یا کنفرانس به منظور ادای نظر یا ارائه اطلاعات جدید.

To interrupt again.

example
معنی(example):

باید دوباره جلسه را قطع می‌کردم زیرا اطلاعات جدیدی وارد شد.

مثال:

I had to reinterrupt the meeting because new information came in.

معنی(example):

او سعی کرد دوباره گفتگو را قطع کند تا نکته‌اش را روشن کند.

مثال:

She tried to reinterrupt the conversation to clarify her point.

معنی فارسی کلمه reinterrupt

: معنی reinterrupt به فارسی

دوباره قطع کردن صحبت یا کنفرانس به منظور ادای نظر یا ارائه اطلاعات جدید.