معنی فارسی reintrenched
B2دوباره استحکامات دفاعی را ایجاد کردن یا تقویت کردن، به ویژه در زمینه نظامی.
To reinforce positions or defenses, especially in a military context.
- VERB
example
معنی(example):
نیروهای نظامی موضع خود را دوباره تقویت کردند تا ایمنی را تضمین کنند.
مثال:
The army reintrenched its position to ensure safety.
معنی(example):
پس از حمله، گروه تصمیم گرفت در مکان امنتری دوباره تقویت شود.
مثال:
After the attack, the group decided to reintrench in a safer location.
معنی فارسی کلمه reintrenched
:
دوباره استحکامات دفاعی را ایجاد کردن یا تقویت کردن، به ویژه در زمینه نظامی.