معنی فارسی reintrenches
B2دوباره استحکامات دفاعی خود را ایجاد کردن یا تقویت کردن، به ویژه در زمینه نظامی.
To reinforce positions or defenses, especially in a military context.
- VERB
example
معنی(example):
او در طول بحثها نظراتش را دوباره تقویت میکند.
مثال:
He reintrenches his views during discussions.
معنی(example):
رهبر اعتقاداتش را برای متحد کردن تیم دوباره تقویت میکند.
مثال:
The leader reintrenches his beliefs to unify the team.
معنی فارسی کلمه reintrenches
:
دوباره استحکامات دفاعی خود را ایجاد کردن یا تقویت کردن، به ویژه در زمینه نظامی.