معنی فارسی reinvaded

B1

حمله مجدد به یک منطقه یا خاک پس از یک دوره غیبت.

Invaded again after a period of absence or removal.

verb
معنی(verb):

To invade again.

example
معنی(example):

این منطقه پس از درمان دوباره توسط آفات مورد حمله قرار گرفت.

مثال:

The area was reinvaded by the pests after the treatment.

معنی(example):

به محض اینکه موانع برداشته شد، به سرعت به قلمرو حمله کرد.

مثال:

Once the barriers were down, it quickly reinvaded the territory.

معنی فارسی کلمه reinvaded

: معنی reinvaded به فارسی

حمله مجدد به یک منطقه یا خاک پس از یک دوره غیبت.