معنی فارسی rejuvenise

B1

عمل جوانسازی یا بازگرداندن به حالت جوانی یا تازگی.

To restore to a state of youth or freshness.

example
معنی(example):

خط جدید مراقبت از پوست هدفش جوانسازی پوست خسته است.

مثال:

The new skincare line aims to rejuvenise tired skin.

معنی(example):

مبلمان قدیمی را با یک لایه رنگ تازه جوانسازی کنید.

مثال:

Rejuvenise the old furniture with a fresh coat of paint.

معنی فارسی کلمه rejuvenise

: معنی rejuvenise به فارسی

عمل جوانسازی یا بازگرداندن به حالت جوانی یا تازگی.