معنی فارسی reladle
B1به عمل کشیدن یا سرو دوباره چیزی اشاره دارد.
To ladle something again, typically a liquid or mixture.
- VERB
example
معنی(example):
سرآشپز قبل از سرو، سوپ را دوباره به ظرف میکشد.
مثال:
The chef will reladle the soup before serving.
معنی(example):
آیا میتوانی مخلوط را دوباره به آن کاسه بریزی؟
مثال:
Can you reladle the mixture into that bowl?
معنی فارسی کلمه reladle
:
به عمل کشیدن یا سرو دوباره چیزی اشاره دارد.