معنی فارسی relancing
B1فرآیند دوباره بررسی یا راه اندازی یک استراتژی یا روش.
The act of re-evaluating or restarting a strategy or approach.
- VERB
example
معنی(example):
دوباره راه اندازی استراتژی بازاریابی مؤثر واقع شد.
مثال:
Relancing the marketing strategy proved effective.
معنی(example):
تیم بر روی بازنگری رویکرد خود نسبت به رقبا متمرکز است.
مثال:
The team is focused on relancing their approach to competitors.
معنی فارسی کلمه relancing
:
فرآیند دوباره بررسی یا راه اندازی یک استراتژی یا روش.