معنی فارسی relentingly
B2به معنای با اصرار و بدون تسلیم شدن در عمل یا رفتار است.
In a manner that is persistent or unyielding.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور ملایم اهدافش را تعقیب کرد و هرگز تسلیم نشد.
مثال:
He pursued his goals relentlessly, never giving up.
معنی(example):
طوفان به طور ملایم در طول شب ادامه داشت.
مثال:
The storm continued relentingly throughout the night.
معنی فارسی کلمه relentingly
:
به معنای با اصرار و بدون تسلیم شدن در عمل یا رفتار است.