معنی فارسی relevel

B1

مجدداً سطح‌بندی یا ارزیابی کردن چیزی.

To assess or categorize something again at a different level.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که پروژه را پس از بازخورد، مجدداً ارزیابی کنند.

مثال:

They decided to relevel the project after the feedback.

معنی(example):

برای مجدداً ارزیابی اهدافش، او باید اولویت‌های خود را دوباره بررسی کند.

مثال:

To relevel his goals, he needs to reassess his priorities.

معنی فارسی کلمه relevel

: معنی relevel به فارسی

مجدداً سطح‌بندی یا ارزیابی کردن چیزی.