معنی فارسی releveling
B1بازسازی مجدد سطح، به ویژه برای رسیدن به یک سطح هموار یا سازگار.
The act of making something level again, especially in reference to surfaces or standards.
- VERB
example
معنی(example):
شرکت در حال بازسازی سطح زمین برای هموار کردن آن است.
مثال:
The company is releveling the floor to make it even.
معنی(example):
ما در حال بازسازی ماژولهای آموزشی برای مناسبتر کردن آن به همه سطوح یادگیری هستیم.
مثال:
We are releveling the training modules to suit all learning levels.
معنی فارسی کلمه releveling
:
بازسازی مجدد سطح، به ویژه برای رسیدن به یک سطح هموار یا سازگار.