معنی فارسی relevy
B1دوباره وضع کردن، به ویژه مالیات یا هزینهها.
To impose a levy again, especially regarding taxes or charges.
- VERB
example
معنی(example):
شهر تصمیم گرفت که مالیاتها را برای سال آینده دوباره وضع کند.
مثال:
The town decided to relevy the taxes for the upcoming year.
معنی(example):
آنها برنامه دارند تا هزینهها را برای استفاده از خدمات دوباره وضع کنند.
مثال:
They plan to relevy the fees for using the service.
معنی فارسی کلمه relevy
:
دوباره وضع کردن، به ویژه مالیات یا هزینهها.