معنی فارسی reliant

B1

وابسته به چیزی یا کسی برای خوشبختی، موفقیت، یا پشتیبانی.

Dependent on someone or something for assistance or support.

adjective
معنی(adjective):

Having reliance on somebody or something.

example
معنی(example):

او به خانواده‌اش برای حمایت وابسته است.

مثال:

He is reliant on his family for support.

معنی(example):

بسیاری از کسب و کارها به فروش آنلاین وابسته‌اند.

مثال:

Many businesses are reliant on online sales.

معنی فارسی کلمه reliant

: معنی reliant به فارسی

وابسته به چیزی یا کسی برای خوشبختی، موفقیت، یا پشتیبانی.