معنی فارسی religieuse
B1زن یا دختر که به بیانها و مراسم مذهبی پایبند است.
A woman or girl who is devoted to religion.
- NOUN
example
معنی(example):
زن مذهبی هر یکشنبه در مراسم حاضر میشود.
مثال:
The religious woman attended the service every Sunday.
معنی(example):
او نمادی مذهبی را به گردن داشت.
مثال:
She wore a religious symbol around her neck.
معنی فارسی کلمه religieuse
:
زن یا دختر که به بیانها و مراسم مذهبی پایبند است.