معنی فارسی relumed

B1

دوباره نورانی کردن؛ به کار بردن مواد نورانی بر روی اجزای ساعت یا ابزارها.

To apply luminescent material to an object, typically for increased visibility in low light.

verb
معنی(verb):

To rekindle; to relight (literally or figuratively).

معنی(verb):

To make clear or bright again.

example
معنی(example):

ساعت دوباره نورانی شد تا در تاریکی درخشان باشد.

مثال:

The clock was relumed to make it glow in the dark.

معنی(example):

در بازسازی، ساعت‌ساز دست‌ها را به زیبایی دوباره نورانی کرد.

مثال:

In the restoration, the watchmaker relumed the hands beautifully.

معنی فارسی کلمه relumed

: معنی relumed به فارسی

دوباره نورانی کردن؛ به کار بردن مواد نورانی بر روی اجزای ساعت یا ابزارها.