معنی فارسی relumes

B1

عمل دوباره روشن کردن یا تجدید نور در چیزی.

To light something again or restore light to it.

verb
معنی(verb):

To rekindle; to relight (literally or figuratively).

معنی(verb):

To make clear or bright again.

example
معنی(example):

هنرمند نقاشی را دوباره روشن می‌کند تا رنگ‌های آن را بازگرداند.

مثال:

The artist relumes the painting to restore its colors.

معنی(example):

او فانوس‌های قدیمی را برای جشن دوباره روشن می‌کند.

مثال:

She relumes the old lanterns for the festival.

معنی فارسی کلمه relumes

: معنی relumes به فارسی

عمل دوباره روشن کردن یا تجدید نور در چیزی.