معنی فارسی remarshaled
B2فرآیند ساماندهی مجدد نیروها یا منابع به منظور بهبود عملکرد.
The act of re-organizing or re-arranging forces or resources for improved function.
- VERB
example
معنی(example):
یگانها برای بهبود کارایی در طول عملیات دوباره ساماندهی شدند.
مثال:
The units were remarshaled for better efficiency during the operation.
معنی(example):
آنها تلاشهای خود را برای رسیدن به هدف در زمان معین دوباره ساماندهی کرده بودند.
مثال:
They had remarshaled their efforts to reach the goal on time.
معنی فارسی کلمه remarshaled
:
فرآیند ساماندهی مجدد نیروها یا منابع به منظور بهبود عملکرد.