معنی فارسی remedium
B1درمان، به معنای چیزی که برای تسکین درد یا مشکل استفاده میشود.
A remedy or treatment for a disease or problem.
- NOUN
example
معنی(example):
این چای گیاهی به عنوان درمانی برای سردرد شناخته میشود.
مثال:
This herbal tea is known as a remedium for headaches.
معنی(example):
در زمانهای قدیم، آنها به دنبال درمانی برای بیماریهای مختلف بودند.
مثال:
In ancient times, they sought a remedium for various ailments.
معنی فارسی کلمه remedium
:
درمان، به معنای چیزی که برای تسکین درد یا مشکل استفاده میشود.