معنی فارسی remeditate

B1

اصلاح کردن، به معنای رفع عیوب یا بهبود چیزی.

To remedy or correct something.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که خطاهای گزارش خود را اصلاح کند.

مثال:

She decided to remediate the errors in her report.

معنی(example):

معلم به دانش‌آموزان دستور داد تا وظایف خود را اصلاح کنند.

مثال:

The teacher instructed students to remediate their assignments.

معنی فارسی کلمه remeditate

: معنی remeditate به فارسی

اصلاح کردن، به معنای رفع عیوب یا بهبود چیزی.