معنی فارسی remedilessly

B1

بدون درمان، به معنای عدم وجود راه حلی برای مشکل.

In a way that lacks remedy or solution.

example
معنی(example):

او احساس می‌کرد که در افکارش بدون درمان گم شده است.

مثال:

He felt remedilessly lost in his thoughts.

معنی(example):

وضعیت برای او به نظر بی‌درمان پیچیده می‌آمد.

مثال:

The situation seemed remedilessly complicated to him.

معنی فارسی کلمه remedilessly

: معنی remedilessly به فارسی

بدون درمان، به معنای عدم وجود راه حلی برای مشکل.