معنی فارسی rememorized

B1

عمل به یاد آوردن یا یادگیری اطلاعات مجدداً.

The act of recalling or memorizing information again.

example
معنی(example):

او درست قبل از ارائه سخنرانی‌اش را دوباره به یاد آورد.

مثال:

She rememorized her speech just before the presentation.

معنی(example):

بعد از چند هفته تمرین، او بالاخره تمام حقایق را دوباره به یاد آورد.

مثال:

After weeks of practice, he finally rememorized all the facts.

معنی فارسی کلمه rememorized

: معنی rememorized به فارسی

عمل به یاد آوردن یا یادگیری اطلاعات مجدداً.