معنی فارسی rememorizing
B1دوباره به خاطر آوردن یا حفظ کردن مجدد اطلاعات یا تجربیات.
The act of recalling or memorizing again something that has been learned.
- VERB
example
معنی(example):
من در حال دوباره حفظ کردن یادداشتهایم برای امتحان هستم.
مثال:
I am rememorizing my notes for the test.
معنی(example):
دوباره حفظ کردن تجربیات گذشته میتواند به بهبود یادآوری کمک کند.
مثال:
Rememorizing past experiences can help improve recall.
معنی فارسی کلمه rememorizing
:
دوباره به خاطر آوردن یا حفظ کردن مجدد اطلاعات یا تجربیات.