معنی فارسی remenace

B1

یادآوری یا خاطره‌ای از شخص یا رویداد مهم.

A memory or recollection of someone or something significant.

example
معنی(example):

خاطره لبخند او قلب مرا گرم می‌کند.

مثال:

The remenace of her smile warmed my heart.

معنی(example):

در یادبود دوستان قدیمی، ما برای یک جلسه ملاقات جمع شدیم.

مثال:

In remenace of old friends, we gathered for a reunion.

معنی فارسی کلمه remenace

: معنی remenace به فارسی

یادآوری یا خاطره‌ای از شخص یا رویداد مهم.