معنی فارسی remenant
B1باقیمانده یا اثری که از یک چیز قبلی باقی مانده است.
A remaining piece or trace of a larger whole.
- NOUN
example
معنی(example):
باقیمانده ساختمان قدیمی یادآور تاریخ بود.
مثال:
The remenant of the old building was a reminder of history.
معنی(example):
در حین راه رفتن، او بقایای یک مسیر فراموششده را مشاهده کرد.
مثال:
As he walked, he noticed the remenant of a forgotten path.
معنی فارسی کلمه remenant
:
باقیمانده یا اثری که از یک چیز قبلی باقی مانده است.