معنی فارسی remindingly
B1به شکل یادآوری، به معنای یادآوری کردن یا اشاره به چیزی به طور غیرمستقیم.
In a manner that serves to remind or prompt someone about something.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به شکلی یادآورانه به من نگاه کرد، گویی میخواست بگوید که باید کمک کنم.
مثال:
She looked at me remindingly as if to say I should help.
معنی(example):
او به شیوهای یادآورانه در مورد مهلتمان صحبت کرد.
مثال:
He spoke remindingly about the deadline we had.
معنی فارسی کلمه remindingly
:
به شکل یادآوری، به معنای یادآوری کردن یا اشاره به چیزی به طور غیرمستقیم.