معنی فارسی remissibility
B2قابلیت بخشش یا توجیه اقدامات نادرست، به ویژه در زمینههای قانونی یا اخلاقی.
The quality of being remiss or negligent, especially in the performance of a duty.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت غفلت در این سیاست باعث شد که سخت باشد مسئولین را پاسخگو نگه داشت.
مثال:
The remissibility of the policy made it hard to hold officials accountable.
معنی(example):
بحث در مورد قابلیت غفلت برخی رفتارها میتواند به بهبود پاسخگویی کمک کند.
مثال:
Discussing the remissibility of certain behaviors can help improve accountability.
معنی فارسی کلمه remissibility
:
قابلیت بخشش یا توجیه اقدامات نادرست، به ویژه در زمینههای قانونی یا اخلاقی.