معنی فارسی remissibly

B1

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده غفلت یا کم‌توجهی باشد.

In a negligent or careless manner.

example
معنی(example):

او به طور غفلت آمیز فراموش کرد که گزارشش را به موقع ارسال کند.

مثال:

He remissibly forgot to submit his report on time.

معنی(example):

او به طور غفلت آمیز در جلسه صحبت کرد و موضوعات مهم را نادیده گرفت.

مثال:

She spoke remissibly during the meeting, neglecting important topics.

معنی فارسی کلمه remissibly

: معنی remissibly به فارسی

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده غفلت یا کم‌توجهی باشد.