معنی فارسی remissness

B2

وضعیتی که فرد به دلیل بی‌توجهی یا سهل‌انگاری از مسئولیت‌های خود غافل می‌شود.

The state of being neglectful or careless.

example
معنی(example):

عدم دقت او زمانی که نتوانست گزارش را ارائه دهد، مشخص بود.

مثال:

His remissness was apparent when he failed to submit the report.

معنی(example):

عدم دقت کارمند جدید نگرانی‌هایی برای مدیر ایجاد کرد.

مثال:

The remissness of the new employee was a concern for the manager.

معنی فارسی کلمه remissness

: معنی remissness به فارسی

وضعیتی که فرد به دلیل بی‌توجهی یا سهل‌انگاری از مسئولیت‌های خود غافل می‌شود.