معنی فارسی remittency
B1نرخ پرداخت، میزان پولی که به طور منظم منتقل میشود.
The frequency or rate at which money is sent or remitted.
- NOUN
example
معنی(example):
نرخ پرداختها در امسال کاهش یافت.
مثال:
The remittency rates dropped this year.
معنی(example):
پرداختها میتوانند به طور قابل توجهی بر اقتصاد تأثیر بگذارند.
مثال:
Remittency can significantly affect the economy.
معنی فارسی کلمه remittency
:
نرخ پرداخت، میزان پولی که به طور منظم منتقل میشود.