معنی فارسی remittently
B1به طور دورهای یا غیرمداوم، به نوعی از عملکرد یا عمل که در فواصل منظم یا ناپیوسته انجام میشود.
Occurring at intervals; not continuous.
- ADVERB
example
معنی(example):
پرداختها به طور دورهای رسیدند و اطمینان حاصل کردند که کار به طور منظم جبران شود.
مثال:
The payments arrived remittently, ensuring the work was compensated regularly.
معنی(example):
او به صورت دورهای درباره وظایف آینده دانشآموزان صحبت کرد.
مثال:
She addressed the students remittently about their upcoming assignments.
معنی فارسی کلمه remittently
:
به طور دورهای یا غیرمداوم، به نوعی از عملکرد یا عمل که در فواصل منظم یا ناپیوسته انجام میشود.