معنی فارسی remobilization

B2

بازیابی منابع یا نیروها برای استفاده مجدد در یک پروژه یا مأموریت.

The act of organizing or deploying resources again for a new purpose or mission.

example
معنی(example):

دوباره به کارگیری منابع برای این مأموریت ضروری بود.

مثال:

The remobilization of resources was necessary for the mission.

معنی(example):

پس از بحران، دوباره به کارگیری نیروی کار صورت گرفت.

مثال:

After the crisis, there was a remobilization of the workforce.

معنی فارسی کلمه remobilization

: معنی remobilization به فارسی

بازیابی منابع یا نیروها برای استفاده مجدد در یک پروژه یا مأموریت.