معنی فارسی remobilized
B2به کارگیری دوباره نیروها یا منابع پس از تغییرات یا بازسازی.
Having been organized or deployed again after changes or reorganization.
- VERB
example
معنی(example):
نیروها برای عملیات آینده دوباره به کار گرفته شدند.
مثال:
The troops were remobilized for the upcoming operation.
معنی(example):
پس از بازسازی، کارکنان برای نقشهای جدید دوباره به کار گرفته شدند.
مثال:
After the reorganization, the staff was remobilized for new roles.
معنی فارسی کلمه remobilized
:
به کارگیری دوباره نیروها یا منابع پس از تغییرات یا بازسازی.