معنی فارسی remolded

B1

به معنی دوباره فرم دادن یا بازآفرینی چیزی که قبلاً وجود داشته است.

Past form of remold, meaning to have reshaped or reformed something.

verb
معنی(verb):

Mold again, apply a new mold to

example
معنی(example):

هنرمند بعد از آسیب دیدن مجسمه آن را دوباره شکل داد.

مثال:

The artist remolded the statue after it was damaged.

معنی(example):

آنها پلاستیک‌های قدیمی را به ظرف‌های جدید دوباره شکل دادند.

مثال:

They have remolded the old plastics into new containers.

معنی فارسی کلمه remolded

: معنی remolded به فارسی

به معنی دوباره فرم دادن یا بازآفرینی چیزی که قبلاً وجود داشته است.