معنی فارسی remonstrator

B2

شخصی که اعتراض می‌کند و نظر خود را در مورد چیزی ابراز می‌دارد.

A person who makes a forcefully reproachful protest.

example
معنی(example):

اعتراض‌کننده در طول جلسه نگرانی‌های خود را بیان کرد.

مثال:

The remonstrator voiced their concerns during the meeting.

معنی(example):

به عنوان یک معترض، او از به چالش کشیدن مقام‌ها نترسید.

مثال:

As a remonstrator, she was not afraid to challenge authority.

معنی فارسی کلمه remonstrator

: معنی remonstrator به فارسی

شخصی که اعتراض می‌کند و نظر خود را در مورد چیزی ابراز می‌دارد.