معنی فارسی remote-controlled
B1ریموت کنترل شده، وسیلهای که از راه دور و با استفاده از یک ریموت کنترل میشود.
An object or device that can be operated from a distance using a remote control.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Operated by remote control
example
معنی(example):
او یک ماشین ریموت کنترل دارد که با آن بازی میکند.
مثال:
He has a remote-controlled car that he plays with.
معنی(example):
پهپاد ریموت کنترل شده بالای آسمان پرواز کرد.
مثال:
The remote-controlled drone flew high in the sky.
معنی فارسی کلمه remote-controlled
:
ریموت کنترل شده، وسیلهای که از راه دور و با استفاده از یک ریموت کنترل میشود.