معنی فارسی remotely

B1 /ɹɪˈmoʊtli/

به صورت دور، انجام یک فعالیت از فاصله‌ای دور بدون نیاز به حضور فیزیکی.

From a distance; not in person.

adverb
معنی(adverb):

At a distance, far away.

معنی(adverb):

Not much; scarcely; hardly.

مثال:

I'm not remotely in love with you.

example
معنی(example):

او از دفتر کار خانگی خود به صورت دورکاری کار می‌کند.

مثال:

He works remotely from his home office.

معنی(example):

آنها می‌توانند به سرور به صورت دور دسترسی پیدا کنند.

مثال:

They can access the server remotely.

معنی فارسی کلمه remotely

: معنی remotely به فارسی

به صورت دور، انجام یک فعالیت از فاصله‌ای دور بدون نیاز به حضور فیزیکی.