معنی فارسی removedly

B1

به‌طور جدا، به حالتی اشاره دارد که در آن فرد یا چیز از موضوع یا احساسات خاصی فاصله دارد.

Removedly describes speaking or acting in a detached or distant manner.

example
معنی(example):

او به‌طور جدا صحبت کرد و فاصله‌اش را از موضوع نشان داد.

مثال:

He spoke removedly, indicating his distance from the topic.

معنی(example):

بازیگر نقش خود را به‌طور جدا ایفا کرد تا اندوه را منتقل کند.

مثال:

The actor played his role removedly to convey sadness.

معنی فارسی کلمه removedly

: معنی removedly به فارسی

به‌طور جدا، به حالتی اشاره دارد که در آن فرد یا چیز از موضوع یا احساسات خاصی فاصله دارد.