معنی فارسی rems

B1

جمع کلمه 'محتواهای جزئی'، اشاره به موارد یا نکات خاص.

Plural of 'rem'; bits or pieces of information.

example
معنی(example):

او تعدادی اطلاعات در فایل‌های قدیمی پیدا کرد.

مثال:

She found some rems of information in the old files.

معنی(example):

این معلومات برای درک تاریخچه پروژه حیاتی بود.

مثال:

The rems were crucial for understanding the project's history.

معنی فارسی کلمه rems

: معنی rems به فارسی

جمع کلمه 'محتواهای جزئی'، اشاره به موارد یا نکات خاص.