معنی فارسی remue
B1باز کردن یا هم زدن چیزی به منظور بهتر ترکیب شدن یا روشن شدن.
To stir or mix something.
- VERB
example
معنی(example):
آنها اغلب بحثهای خود را بازمیکنند تا از سوء تفاهم جلوگیری کنند.
مثال:
They often remue their discussions to avoid misunderstandings.
معنی(example):
اگر مخلوط را هم بزنید، بهتر ترکیب میشود.
مثال:
If you remue the mixture, it will combine better.
معنی فارسی کلمه remue
:
باز کردن یا هم زدن چیزی به منظور بهتر ترکیب شدن یا روشن شدن.