معنی فارسی remultiplication

B1

فرایند دوباره ضرب کردن، معمولاً به معنای چند برابر کردن داده‌های موجود.

The process of multiplying something again.

example
معنی(example):

دوباره ضرب کردن این عوامل برای حل مشکل ضروری است.

مثال:

The remultiplication of these factors is essential for the solution.

معنی(example):

او فرآیند دوباره ضرب کردن را برای بهبود مهارت‌های ریاضی‌اش مطالعه کرد.

مثال:

He studied the remultiplication process to improve his math skills.

معنی فارسی کلمه remultiplication

: معنی remultiplication به فارسی

فرایند دوباره ضرب کردن، معمولاً به معنای چند برابر کردن داده‌های موجود.