معنی فارسی remutation

B2

فرآیند تغییر دوباره یا اصلاح یک چیز، به ویژه در سیاق زیست‌شناسی.

The process of changing something again or reorganization.

example
معنی(example):

تغییر مجدد یک گونه می‌تواند منجر به تغییرات قابل توجهی در رفتار آن شود.

مثال:

The remutation of a species can lead to significant changes in its behavior.

معنی(example):

دانشمندان فرآیند تغییر مجدد را برای درک تکامل مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study the remutation process to understand evolution.

معنی فارسی کلمه remutation

: معنی remutation به فارسی

فرآیند تغییر دوباره یا اصلاح یک چیز، به ویژه در سیاق زیست‌شناسی.