معنی فارسی renascent

B2 /ɹɪˈneɪsənt/

احیا کننده، به طور خاص به چیزی که در حال بازگشت به زندگی یا ظهور دوباره است اشاره دارد.

Pertaining to revival or quality of being reborn.

adjective
معنی(adjective):

Experiencing renewed vigor; being reborn.

example
معنی(example):

جنبش احیای هدفش زنده کردن صنایع دستی سنتی بود.

مثال:

The renascent movement aimed to revive traditional crafts.

معنی(example):

او بعد از شروع پروژه جدیدش احساس احیاء کرد.

مثال:

He felt renascent after starting his new project.

معنی فارسی کلمه renascent

: معنی renascent به فارسی

احیا کننده، به طور خاص به چیزی که در حال بازگشت به زندگی یا ظهور دوباره است اشاره دارد.