معنی فارسی reobligated
B1دوباره ملزم شده، به معنای احیای تعهدات و مسئولیتها در شرایط جدید.
Having been placed under an obligation again to fulfill responsibilities.
- VERB
example
معنی(example):
آنها دوباره ملزم به اجرای شرایط توافق شدند.
مثال:
They were reobligated to fulfill the terms of the agreement.
معنی(example):
پس از جلسه، او احساس کرد که دوباره موظف به حمایت از پروژه است.
مثال:
After the meeting, he felt reobligated to support the project.
معنی فارسی کلمه reobligated
:
دوباره ملزم شده، به معنای احیای تعهدات و مسئولیتها در شرایط جدید.