معنی فارسی reoperated

B1

عمل جراحی مجددی که قبلاً روی یک بیمار انجام شده است.

Having performed a surgical operation again.

example
معنی(example):

او با موفقیت دوباره بر روی بیمار عمل کرد.

مثال:

He reoperated on the patient successfully.

معنی(example):

پزشک به دلیل عوارض هفته گذشته دوباره عمل کرد.

مثال:

The doctor reoperated last week due to complications.

معنی فارسی کلمه reoperated

: معنی reoperated به فارسی

عمل جراحی مجددی که قبلاً روی یک بیمار انجام شده است.